۱۳۸۹ آذر ۱۹, جمعه

شاگرد مسیح




اشخاصی که به دنبال عیسی می آمدند به سه دسته تقسیم میشدند:
1- عده­ ای که کنجکاو و علاقه ­مند بودند. دوست داشتند معجزات ببينند و حرفهای عيسی را بشنوند.
2- عده­ ای که به او معتقد بودند. مي­گفتند بله اين شخص نبی است و از طرف خدا آمده و کارهاي خوبی مي­کند.
3- عده­ ای که مي­خواستند پيرو و شاگرد او بشوند. آنها نه فقط او را قبول کرده بودند بلکه تمام زندگی خود را وقف او نموده بودند.
عيسای مسيح به دنبال دسته سوم است. او از ما دعوت مي­کند که شاگرد او بشويم. «پس رفته همه امتها را شاگرد سازيد و ايشان را به اسم پدر وپسر و روح ­القدس تعميد دهيد.»، مسيح مي­گويد:«بياييد نزد من ای تمامي زحمتکشان و گرانباران و من شما را آرامی خواهم بخشيد.» اما شرطی قائل شد و آن، زير يوغ او قرار گرفتن است. مسيح مي­خواهد ما زير يوغ او قرار بگيريم و کاملا تسليم او بشويم.
شاگرد چه کسی است؟ در زمانی که عهد جديد نوشته مي­شد منظوراو از شاگرد با آنچه که ما امروز به شاگرد مي­گوئيم، فرق داشت. شاگرد امروزی فقط در کلاس درس حاضر مي­شود، درسها را فرا مي­گيرد و بعد امتحان مي­دهد و تمام مي­شود. شاگرد امروزی رابطه زيادی با استاد ندارد. اما در گذشته، شاگرد کسی بود که همه چيز را رها مي­کرد و به دنبال استاد مي­رفت و با استاد زندگی مي­کرد و عملاً از او درس ياد مي­گرفت. شاگردان مسيح هميشه در همه موقعيتهای زندگی يعنی در دعا، در خدمت، در وقتی که او تعليم مي­داد، در خوردن و آشاميدن، در تفريحات، با او بودند. آنها همه چيز را ترک کرده و به دنبال استادشان آمده بودند.
خدا از ما مي­خواهد که شاگرد مسيح باشيم و همه زندگی و قلب­مان مال مسيح باشد. ما براي اينکه شاگرد مسيح بشويم بايد حاضر باشيم بهای آنر ا بپردازيم. ما بايد حساب و کتاب خود را بکنيم. عيسای مسيح به ما مي­گويد قبل از ساختن برج بايد شخص حساب و کتاب کند و ببيند که آيا مي­تواند آن را بسازد و به اتمام برساند و آن وقت شروع به ساختن بکند. پس پيرو مسيح بودن زياد هم ساده نيست و شخص بايد از ابتدا حساب و کتاب خود را بکند. عيسای مسيح به وضوح و به روشنی بهای شاگردی را بيان کرده­ است. او از شاگردان انتظار دارد که اين بها را بپردازند. ولي نکته مهم اين است که او خود قدرت پرداخت آن را نيز به شاگردان مي­دهد. شايد ما فکر مي­کنيم مسيحيت راه گريزی از جهنم و برخوردار شدن از بهترين لذايذ زندگی است و شايد ما انتظار زحمات و سختيها را نداشته باشيم. گاهی  فکر مي­کنيم وقتی به مسيح ايمان می آوريم بايد ما را روی پر قو بخوابانند و فرشته­ ها بيايند ما را باد بزنند و هر چه مي­خواهيم فوری بايد برايمان آماده شود. مسيح چنين وعده ­ای را به ما نداده است. او گفته: «پس در نهايت پيروزی از آن ما است. (يوحنا 16 : 33). بهايی که مسيح برای شاگردی آن را بيان کرد ما مي­توانيم آن را به صورت زير خلاصه کنيم:
 دوست داشتن مسيح بيش از هر کس
ما بايد مسيح را بيش از هر کس و هر چيز ديگر دوست بداريم. او بايد در رتبه اول زندگی ما قرار بگيرد. انگيزه و محرک بهای شاگردی بايد عشق و محبت باشد «و هر که پدر يا مادر را بيش از من دوست دارد، لايق من نباشد و هر که پسر يا دختر را از من زياده دوست دارد، لايق من نباشد.» (متي 10 : 37) «اگر کسی نزد من آيد و پدر و مادر و زن و اولاد و برادران و خواهران، حتي جان خود را نيز دشمن ندارد، شاگرد من نمي­تواند بود.» (لوقا 14 : 26). اگر کسی را يا چيزی را بيشتر از مسيح دوست داشته باشيم نمي­توانيم شاگرد خوبی براي مسيح باشيم.

 انکار خود
ما بايد نفس خود را و خواسته ­های خود را انکار کنيم و تسليم کامل و بدون قيد و شرط مسيح بشويم. اراده و خواست خدا بايد بر ما مسلط باشد. ما برای انجام اراده خدا بايد از خود و خواهش­ها و نقشه­ های خودمان بگذريم. «آنگاه عيسی به شاگردان خود گفت: اگر کسی خواهد متابعت من کند، بايد خود را انکار کرده و صليب خود را برداشته از عقب من آيد.»(متي 16 : 24)
برداشتن صلیب
مسيح گفت ما بايد صليب خود را برداريم و به دنبال او برويم. صليب چه معنايی دارد؟ صليب يعني فروتنی، حاضر به طرد شدن و مردوديت، زحمت کشيدن، خوار شدن و تحقير شدن و مرگ. ما بايد مثل مسيح فروتن شويم، حاضر باشيم زحمت بکشيم و طرد شويم و بميريم. صليب پاداش کسانی است که همراه عيسی بر خلاف جريان آب (شيوه­ های گناه­ آلود اين دنيا) شنا مي­کنند. زندگی ما هم شکل اين جهان نيست برای همين دنيا با ما دشمنی مي­کند.
ترک همه چيز
بايد حاضر باشيم به خاطر مسيح از خيلی چيزها بگذريم و خيلی چيزها را ترک کنيم و اين زمانی امکان­پذير است که مسيح را بيش از هر کس و هر چيز ديگر دوست داشته باشيم. پطرس و يوحنا قايق و تور ماهيگري خود را رها کردند. لاوی باجگاه خود را ترک کرد و در پی عيسی راه افتاد. همه چيز ما متعلق به مسيح است و بايد حاضر باشيم آنچه را که او از ما مي­خواهد براي کا راو به کار ببريم. «پس همچنين هر يکی از شما که تمام مايملک خود را ترک نکند، نمي­تواند شاگرد من شود.» (لوقا 14 : 33). 
علامت شاگردی چیست؟
از چه علامتی مردم مي­فهمند که ما شاگرد مسيح هستيم؟ آيا از صليبی که دور گردن ما آويزان است؟ عيسای مسيح علامتی را بيان مي­کند که نشانگر مسيحی بودن ما است و آن علامت «محبت» است. «به شما حکمی تازه مي­دهم که يکديگر را محبت نماييد، چنانکه من شما را محبت نمودم تا شما نيز يکديگر را محبت نماييد. به همين همه خواهند فهميد که شاگرد من هستيد اگر محبت يکديگر را داشته باشيد.» (يوحنا 13 : 34 و 35).
محبتی عميق که ديگران را بهتر از خود مي­داند. «و هيچ چيز را از راه تعجب و عجب مکنيد، بلکه با فروتنی ديگران را از خود بهتر بدانيد.» (فيليپيان 2 : 3). محبتی که نفع خود را طالب نيست بلکه نفع ديگری را (اول قرنتيان 10 : 24).
محبتی که کبر و غرور ندارد، صبر دارد و همه را باور مي­کند. (اول قرنتيان 13 : 4-7). البته همه حاضر به پرداخت اين بها نيستند. خيلي­ ها تا وقتی همه چيز خوب و آسان است در پی عيسی مي­روند، ولی وقتی به جاهای سخت مي­رسند او را ترک مي­کنند.
عيسی وقتی روی زمين بود اهميت زيادی به شاگردی مي­داد. او دوازده شاگرد انتخاب کرد، کسانی که حاضر بودند همه چيز خود را ترک کنند و به دنبال عيسی بیايند. عيسی مسيح سه سال و نيم به طور خصوصی با آنها کار کرد. هر چند او به عموم مردم توجه داشت و نيازهای آنها برايش مهم بود. ولي در خدمت خود بيشترين اهميت را به شاگردان خود داد و بيشترين وقت خود را با آنها صرف کرد. او موعظه مي­کرد، تعليم مي­داد، مريضان را شفا مي­بخشيد، ولي عملاً بيشتر با شاگردان خود کار مي­کرد و آنها را تعليم مي­داد و همين دوازده شاگرد، دنيا را زير و رو کردند. امروز نيز عيسی به طور خاص نظر به کسانی دارد که حاضرند شاگرد او بشوند و خود را کاملا تسليم او نمايند.

۱۳۸۹ آذر ۱۸, پنجشنبه

کلیساهای فعال در ایران‌

پس از روی کار آمدن دودمان پهلوی و استقرار نظم و امنیت در کشور، مسیحیان ایران و میسیونرهای خارجی از آزادی بسیاری برخوردار شدند. در این مدت‌، علاوه بر کلیساهای سنتی قدیمی‌که امروزه شامل ارمنیان و آسوریان ایران می‌گردد (ما آنها را کلیساهای قومی می‌نامیم)، کلیساهای دیگری نیز به‌دنبال فعالیت میسیونرها تشکیل شد (که ما آنها را کلیساهای تبشیری می‌نامیم). در اینجا از مجموعۀ کلیساهای مهمی که در سدۀ اخیر در ایران وجود داشته‌اند نام می‌بریم و توضیح مختصری در مورد آنها می‌دهیم‌.
کلیساهای قومی و غیرپروتستان
منظور از کلیساهای قومی، آن دسته از کلیساها می‌باشد که فقط در میان اقلیت قومی خاصی در ایران فعالند. این کلیساها هیچ فعالیت تبشیری در میان مسلمانان ندارند. در اینجا به کلیساهایی که فقط مختص خارجیان مقیم ایران می‌باشند، اشاره نشده است‌.
کلیسای گریگوری ارمنی
ارمنیان از قرن چهارم میلادی از کلیسایی مستقل برخوردار بودند. ارمنیانی که به ایران کوچانیده شدند، در شهرهای مختلف کلیساهایی زیر نظر اسقف اعظم خود دایر کردند. این کلیساها هنوز نیز در میان ارمنیان فعالند.
کلیسای کاتولیک ارمنی
عده‌ای از ارمنیان در سده‌های اخیر به مذهب کاتولیک گرویدند که هنوز نیز شماری از آنان در ایران باقی هستند و به این کلیسا تعلق دارند.
کلیسای شرق آشور
کلیسای شرق آشور یا کلیسای نستوری‌، بازماندۀ کلیسای ایران باستان است‌. هنوز چند هزار نفر از نستوریان در ایران باقی مانده‌اند و متعلق به این کلیسا می‌باشند.
کلیسای کاتولیک کلدانی
این کلیسا دارای یک مرکز آموزش عالی به‌نام «کانون یوحنا» بود که به نشر منابعی برای تربیت کشیش مبادرت ورزیده است‌.
کلیساهای تبشیری پروتستان
منظور از کلیساهای تبشیری پروتستان آن دسته از کلیساهایی هستند که در میان مسیحیان از کلیساهای سنتی ویا در میان مسلمانان فعالیت‌های تبشیری دارند. در اینجا فقط از مهم‌ترین این کلیساها نام می‌بریم‌.
کلیسای انگلیکن‌
این کلیسا در ایران به کلیسای اسقفی معروف است‌. در حال حاضر، این کلیسا در تهران و اصفهان و شیراز دارای شعبه می‌باشد. اقدامات کلیسای انگلیکن در جهت انطباق مسیحیت با فرهنگ ایرانی شایان توجه است‌.
کلیسای پرزبیتری
کلیسای پرزبیتری در ایران به کلیسای «انجیلی‌» معروف است‌. این کلیسا تحت نظر یک شورا اداره می‌شود و جلسات آن در محل‌های مختلف به زبانهای ارمنی و آسوری و فارسی دایر است‌. کلیسای پرزبیتری در تهران دارای چند شعبه است و در مشهد و تبریز و ارومیه نیز شعبه دارد.
کلیسای پنطیکاستی آشوری
در اوائل قرن بیستم‌، شماری از آسوریان ایران‌، خصوصاً در ارومیه‌، به جنبش پنطیکاستی پیوستند. این دسته از آسوریان امروزه اقلیت بسیار ناچیزی را در میان آسوریان ایران تشکیل می‌دهند و عمدتاً در تهران و ارومیه و کرمانشاه زندگی می‌کنند.
کلیسای برادران ارمنی‌
در اوائل سده بیستم‌، عده‌ای از ارامنه به جنبشی پیوستند که «کلیسای برادران‌» نامیده می‌شد، لذا «کلیسای برادران ارمنی‌» خوانده شدند. این کلیسا هنوز در تهران فعال است‌.
کلیسای برادران ارمنی برای نخستین بار در ایران توسط دکتر سعید خان کردستانی تشکیل یافت و جلسات آن به فارسی بود.
کلیسای جماعت ربانی
در اواسط دهۀ پنجاه قرن بیستم‌، یکی از اعضای کلیسای برادران ارمنی که از تجربۀ پنطیکاستی برخوردار شده بود، در منزل خود گروهی مستقل عمدتاً متشکل از ارمنیان تشکیل داد. در اوائل دهۀ شصت‌، این گروه تحت نام کلیسای فیلادلفیا متشکل شد و خیلی سریع در میان ارمنیان و آسوریان و بعد مسلمانان گسترش یافت‌. در اوائل دهۀ هفتاد، این کلیسا رسماً به مجمع جهانی «کلیساهای جماعت ربانی‌» پیوست‌، گرچه هویت قانونی مستقل خود را در ایران حفظ کرد. این کلیسا پس از انقلاب اسلامی فعال‌ترین گروه مسیحی بوده است. این کلیسا در سه نقطه تهران و در شهرهای ارومیه و رشت و اصفهان و اهواز و شاهین شهر و احتمالاً چند شهر دیگر شعبه دارد.
کلیساهای خانگی و زیرزمینی
با توجه به محدودیتهای دولتی و تعصبات مذهبی قشر حاکم هر روز بر فشار اعمال شده بر کلیساها افزوده گردید و بسیاری از این کلیساهای پروتستان بشارتی فعالیتهای خود را در زمینه بشارت انجیل به مسلمانان محدود نمودند و در پاره ای موارد حبس و اعدام و تبعید وسایر جفاهای اعمال شده بر رهبران این کلیساها و نیز ایمانداران مسلمان تبار این کلیساها باعث گردید که بسیاری از این ایمانداران به کشورهای غربی مهاجرت نمایند و یا فعالیهای خویش را محدود نمایند اما خصوصا در دهه اخیر با بهره گیری از فن آوری جدید اینترنت و خصوصا شبکه های تلوزیونی و رادیویی مسیحی به زبان فارسی کلیساهای مستقل و خود جوش خانگی بسیاری در جای جای ایران و نیز سایر کشورهای فارس زبان ایجاد گردیده و روند رشد بسیار بسیار سریع این کلیساها باعث گردیده است که مسیحیت بار دیگر تبدیل به پدیده‌ای فراگیر در سطح جامعه گردد.
این کلیساها عموما بر مبنای تعلیمی مذهب پروتستان هستند و گرایش درون فرقه ‌ای آنان از نوع کلیساهای بشارتی کاریزماتیک است که می‌توان بطور عمده به نوعی آنها را دنباله رو جریان تعلیمی کلیسای پنطیکاستی جماعت ربانی دانست البته روند تعلیم انجیلی نیز دیگر همتای عقیدتی این کلیساهای خانگی و خودش است که جلسات خود را در منازل ایمانداران برگزار می‌کنند. با توجه به خصوصیات فرهنگی ایرانیان چشمگیر ترین نوع حرکت کلیسایی که بسیار با فرهنگ و خصوصیات شخصیتی ایرانیان در وفاق قرار دارد نوع کلیساهای بشارتی کاریزماتیک یا همان پنطیکاستی است و این خصوصیت کلیساهای خانگی ایران را در این دوران( قرن ۲۱) به کلیساهای نامبرده و جریانات زیرزمینی و خانگی کلیساهای کتاب اعمال رسولان بسیار شبیه ساخته است.
با فاصله گرفتن از تشکیلات پروری و نظام سلسله مراتبی کلیسایی سنتی، کلیسای امروز ایران با سرعتی سریعتر از تمامی ادوار گذشته خود به پیش می‌رود و روحیه خود جوش و خالصانه پیغام انجیل در این کلیساهای خانگی با ماهیتی بسیار شبیه به ماهیت کلیسای اولیه در عهد جدید، قلوب ایرانیان را لمس کرده و رفته رفته مسیحیت خود را به عنوان رقیبی جدی در کنار سایر تفکرات رایج در ایران زمین هویدا می‌سازد.

مسیحیت درایران

جامعه ایران در اثر انقلاب اسلامی به‌گونه‌ای ریشه‌ای در همه ابعاد اجتماعی دگرگون شد. مسیحیت در ایران نیز از این دگرگونی دور نماند. کلیه میسیونرهای خارجی ناگزیر به ترک ایران شدند. همین عامل موجب شد که رهبران کلیساهای مختلف، بدون اتکا به میسیونرها ، جد و جهد بیشتری در تحکیم مبانی تعلیمی و عقیدتی کلیسا بکنند. آموزشگاههای الهیات تأسیس شد و کتاب‌های بیشتری در زمینه الهیات مسیحی منتشر گردید.
با برچیده شدن ظاهری بساط ابتذال از شئون مختلف اجتماع و در اثر برخی سرخوردگیهای اجتماعی، ملی و فرهنگی و از همه مهمتر مذهبی در افراد و در کل جامعه چیزی نگذشت که ایرانیان به‌جستجوی راه حل متفاوتی بر آمدند و بسیاری به نیاز عمیق خویش برای رهایی درونی و خانوادگی و حتی ملی پی بردند. از این رو حال شروع نمودند تا سایر صداها را نیز در جامعه تک صدایی و تک مذهبی ایران تجربه کنند و یا حداقل بشنوند. کلیساها خیلی زود با مراجعین جدیدی روبرو شدند. تعداد اعضای کلیساها افزوده شد و مردم به مسیحیت علاقه بیشتری نشان دادند. اگر بخواهیم با دیدی تحلیل‌گر به موضوع بنگریم، باید بگوییم که چنین استقبال جدیدی (با اینکه تعداد مراجعین به کلیساها نسبت به کل جمعیت کشور، هنوز ناچیز است)، عمدةً به علت ایجاد ناگهانی علاقه مردم به مسیحیت نیست! علت این امر را باید در واکنشهای روان‌شناختی مردم به مسائل اجتماعی جستجو کرد و نیز تشنگی درونی آنان برای خدا و پاسخی حقیقی به رنجهایشان. ناگفته نماند که برخی بخاطر نبود تفریحات سالم دیگر، برخی بخاطر روحیه شاد حاکم بر کلیساها، برخی بخاطر احساس تعلق به یک ”گروه“ و پذیرش از سوی آن، برخی به‌علت جذب شدن به نوعی ”فرهنگ نسبتا غربی“ موجود در کلیساها، و البته بسیاری نیز طبعاً از سر اخلاص به مسیحیت گرویدند.
از اواسط دهه هشتاد قرن بیستم، پدیده‌ای جدید بر جامعه ایران سایه افکند: مهاجرت به خارج! دیری نپایید که اعضای کلیساهای مختلف نیز به خیل مهاجران پیوستند. مراجعین جدیدی جای آنها را گرفتند. آنها نیز رفتند. امروزه کلیساهای ایران در خانه ها و جمع های زیر زمینی از طریق رادیو، اینترنت، برنامه های شبکه های مسیحی تلوزیونی ، ملاقات های فردی خادمین و شبانان و نیز تعدادی از طریق کلیساهایی که هنوز توسط دولت مجبور به تعطیلی نشده‌اند در حال رشد بسیار بسیار چشمگیری است این رشد بیشتر از تمامی ادوار تاریخ ایران از زمان ورود مسیحیت به فلات ایران تا به امروزاست و هزاران هزار نفر به جمع این نهضت و جنبش خود جوش می پیوندند و با عیسای مسیح ملاقات می‌کنند. ناگفته نماند که اکثر اعضای مهاجر مسیحیان ایرانی ، در کشورهای جدید محل اقامت خود، گروهها و کلیساهای فارسی‌زبان دایر کرده‌اند و به خوراک دهی روحانی ایمانداران ایرانی مشغولند و بسیاری از مهاجرین ایرانی خارج کشور را به خود جذب می‌کنند.
در سالهای اخیر، محدودیت و سختگیری بیشتری بر کلیساها اِعمال می‌شود و این امر موجب شده تعداد مراجعین به کلیساهای تبشیری داخل کشور تحت کنترل در آید اما بر دامنه فعالیتهای بشارتی زیر زمینی و پنهان و درون خانواده‌ها افزوده شود امروزه وقتی شخصی در خانواده‌ای به مسیح ایمان می آورد دردرون خانواده سایرین نیز به مسیح می‌پیوندند و سپس اقوام و آشنایان به این حقیقت یافتگان افزوده می‌شوند. همانطور که گفته شد، ایرانیان مسیحی در خارج از کشور نیز کلیساهایی دایر کرده‌اند و فعالیت تبشیری گسترده‌ای میان ایرانیان مهاجر دارند و در میان بسیاری به کلیساهای مسیحی چه ایرانی و چه خارجی می‌پیوندند.

۱۳۸۹ آذر ۱۷, چهارشنبه

مسیحیت

مسیحیت یک آیین یکتاپرستانه است که بر آموزه‌ها و سخنان مسیح استوار گشته‌است. آموزه‌هایی چون تثلیث، مرگ مسیح به عنوان کفارهٔ گناهان، تعمید آب و روح القدس از باورهای بنیادین این آیین هستند. مسیحیت با داشتن ۲٫۱ میلیارد پیروبزرگترین دین جهان است.
شاخه های مسیحیت
مسیحیت دارای سه شاخه اصلی کاتولیک،ارتدکس وپروتستان میباشد.
کلیسای کاتولیک
کلمه کاتولیک(Catholic) بمعنای جامع است.نام این کلیسا از روزی که کلیسا بر زمین بوده است (به نام کلیسا و لااقل از سال 100 میلادی به این سمت) وجود داشته است. کلیسای کاتولیک خود را به پطرس رسول (رسولی که مسیح کلیسا را به وی سپرد بر طبق متی 16: 18-19)، نسبت می دهد. پطرس رسول، کلیسای رم را بنا کرد و در همان رم نیز شهید شد و کسی که او به عنوان اسقف بعد از خودش در رم دستگذاری کرده است دارای مأموریت پطرس است و این گونه سلسله مراتب پاپ ها شکل گرفته است.در حال حاضر بیش از یک میلیارد نفر مسیحی کاتولیک در جهان وجود دارد.
کلیسای ارتدکس
کلمه ارتودکس(Orthodox) به معنای راست دینی است و از آن جهت که کلیسای ارتودکس، کلیسای کاتولیک را انحراف یافته می دانست این نام را بر خود گذاشت تا معیار اصلی راست دینی را مشخص سازد(البته به دید خودشان).کلیسای ارتودکس بسیار نزدیک به کلیسای کاتولیک بوده و ایمان آن ها از سنت و کتاب مقدس یعنی از این دو ریشه سرچشمه می گیرد.این کلیسا ازسال 1024 میلادی رسما فعالیت خود را آغاز کرد و خود را از کلیسای کاتولیک جدا دانسته و به طور مستقل رهبر دیگری را برای خود برگزید.
 مذهب پروتستان
پروتستان (Protestant) واژه اى فرانسوى است كه از زبان لاتینى آمده و معناى آن معترض است. پروتستان نهضتى بود علیه ارتجاع مذهب كاتولیك. فشار بیش از اندازه كلیساى كاتولیك و وجود دستورات بسیار سخنگیرانه آن و گرفتن باجهاى كلان از عوام بیچاره، مسیحى، باعث گردید كه گروهى از روشنفكران از كلیساى روم فاصله بگیرند و راهى جداى از مذاهب كاتولیك و ارتودوكس بجویند. آنان نخستین جریان معترضى بودند كه تاریخ مسیحیت بخود مى دید. لوتر رهبر این نهضت در سال 1488میلادی علیه دكان روحانیت كاتولیك مبنى بر خرید و فروش گناه و بهشت و عفو نامه هاى پدران روحانى آشكارا به اعتراض برخاست. و این مبناى نخستین مذهب پروتستان گردید.اعیاد مذهبى پروتستانها با اعیاد كاتولیك ها یكى است.
اختلافات ارتدوکس‌ ها و کاتولیک‌ها
1-مسیحیان‌ به‌ تثلیث‌ معتقدند (پدر،پسرو روح‌ القدس‌) از نظر ارتدوکس‌ ها روح‌ القدس‌ ناشی‌ از پدر است‌، اما کاتولیک‌ها می‌گویند: ناشی‌ از پسر است.
2-کاتولیک‌ها برزخ‌، برائت‌ از گمراهی‌ و عدم‌ امکان‌ اشتباه‌ پاپ را قبول‌ دارند،ولی‌ ارتدوکس‌ها قبول‌ ندارند .
3- روحانیان‌ ارتدوکس‌ها ازدواج‌ را بر خود حرام‌ نمی‌دانند، ولی‌ روحانیان‌ کاتولیک‌ حرام‌ می‌دانند.
4- زبان‌ مقدس‌ نزد ارتدوکس‌ها زبان‌ یونانی‌ است‌ و مراسم‌ عبادی‌ را به‌ این‌ زبان‌ به‌ جا می‌آورند، ولی‌ کاتولیک‌ها به‌ زبان‌ لاتینی‌ بجا میآورند.
5-رئیس‌ روحانی‌ فرقة‌ ارتدوکس‌ ها را«خلیفه»‌میخوانند ولی‌رئیس‌فرقة‌کاتولیک‌هارا«پاپ‌»میخوانند.
6-شکل‌ کلیساهای‌ ارتدوکس‌ چهار گوش‌ است‌ و در دو سطح‌ قرار دارد. قسمت‌ مرتفع‌ آن‌ محل‌ اولیای‌ دین‌ و به‌ منزلة‌ آسمان‌ و قسمت‌ پایین‌ محل‌ اجتماع‌ پیروان‌ و به‌ منزلة‌ زمین‌ است‌، ولی‌ در کلیساهای‌ کاتولیک‌ این‌ ویژگی‌ وجود ندارد.
7- در کلیساهای‌ ارتدوکس‌ تصاویر عیسی‌ و مریم‌ و قدیسیان‌ نقش‌ بسته‌ است‌ و نزد این‌ فرقه‌ مقدسند، اما در کلیساهای‌ کاتولیک‌ از این‌ها خبری‌ نیست‌ و این ها مقدس‌ نیستند.
اختلافات پروتستانها وکاتولیکها
1- پروتستان‌ها با قدرت ‌الهی‌ پاپ‌ مخالفت‌ می‌کنندوبرخلاف‌ آنان‌ برای‌ پاپ‌ عصمت‌ قائل‌ نیستند.
2-در امور تشکیلات‌ کلیسا دموکراسی‌ را رعایت‌ می‌کنند.
3- کشیشان‌ فرقة‌ پروتستان‌ ازدواج‌ را بر خود حرام‌ نمی‌دانند؛ به‌ خلاف‌ کاتولیک‌ها .
4- اعتراف‌ به‌ گناه‌ نزد پروتستان‌ها واجب‌ نیست‌ .
5-اساس‌ شریعت‌ نزد پروتستان‌ها کتاب‌ مقدس‌ است‌، نه‌ بیانیه‌های‌ کلیسا، ولی‌ نزد کاتولیک‌ها شریعت‌ از بیانیه‌های‌ شوراها و فتاوای‌ روحانیان‌ نیز اخذ می‌شود.
6- پروتستانها به‌ برزخ‌ عقیده‌ ندارند و نیز به‌ باکره‌ بودن‌ حضرت‌ مریم‌ معتقد نیستند.